[صفت]

rancid

/ˈrænsɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rancid] [حالت عالی: most rancid]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زننده (مزه و بو) ترشیده، گندیده

مترادف و متضاد repugnant sour stale fresh
  • 1.rancid egg
    1. تخم مرغ گندیده
  • 2.rancid prejudices
    2. تعصبات زننده
  • 3.the smell of rancid butter
    3. بوی کره ترشیده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان