Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
rancid
/ˈrænsɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rancid]
[حالت عالی: most rancid]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زننده
(مزه و بو) ترشیده، گندیده
مترادف و متضاد
repugnant
sour
stale
fresh
1.rancid egg
1. تخم مرغ گندیده
2.rancid prejudices
2. تعصبات زننده
3.the smell of rancid butter
3. بوی کره ترشیده
تصاویر
کلمات نزدیک
rancher
ranch
ramsons
ramshackle
ramrod
rancid smell
rancor
rand
randall
randolph
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان