Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درو کردن
2 . به دست آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reap
/riːp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: reaped]
[گذشته: reaped]
[گذشته کامل: reaped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
درو کردن
برداشت کردن (محصول)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درو کردن
درویدن
old use
مترادف و متضاد
harvest
1.Many men were employed to reap the harvest.
1. افراد بسیاری استخدام شدند تا محصول را برداشت کنند.
2
به دست آوردن
گرفتن
1.Those who do take risks often reap the rewards.
1. آنهایی که ریسک میکنند، اغلب پاداشش را میگیرند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reamer
ream
realty
realtor
realtone
reaper
reappear
reappraisal
reappraise
rear
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان