[فعل]

to reel in

/ˈriːl ˈɪn/
فعل گذرا
[گذشته: reeled in] [گذشته: reeled in] [گذشته کامل: reeled in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌سمت خود جذب کردن به‌سمت خود کشیدن

مترادف و متضاد pull in
  • 1.The program reels in more than 13 million viewers a show.
    1. (آن) برنامه بیش از 13 میلیون بیننده در هر قسمت جذب می‌کند.

2 دور قرقره پیچیدن (ماهیگیری) ماهی گرفتن

  • 1.It took almost an hour to reel the fish in.
    1. تقریباً یک ساعت طول کشید تا ماهی را بگیرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان