[فعل]

to refract

/rɪˈfrækt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: refracted] [گذشته: refracted] [گذشته کامل: refracted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکستن (نور) منکسر کردن

  • 1.A prism can refract light.
    1. یک منشور می تواند نور را منکسر کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان