Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجتناب کردن
2 . ترجیعبند (شعر)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to refrain
/rɪˈfreɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: refrained]
[گذشته: refrained]
[گذشته کامل: refrained]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجتناب کردن
خودداری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرهیز داشتن
formal
مترادف و متضاد
abstain
desist
hold back
withhold
1.If you want to be heard, you must refrain from mumbling.
1. اگر میخواهی که صدایت شنیده شود، باید از زمزمه کردن اجتناب کنی.
2.Milo could not refrain from laughing at the jest.
2. "میلو" نتوانست از خندیدن به آن لطیفه خودداری کند.
3.Refrain from making hasty promises.
3. از دادن قولهای شتابزده اجتناب کن.
[اسم]
refrain
/rɪˈfreɪn/
قابل شمارش
2
ترجیعبند (شعر)
برگردان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترجیعبند
تصاویر
کلمات نزدیک
refractory
refractive index
refraction of light
refraction
refract
refresh
refresh one's memory
refresh someone's memory
refreshed
refresher course
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان