Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مستحکم کردن
2 . تقویت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reinforce
/ˌriːɪnˈfɔːrs/
فعل گذرا
[گذشته: reinforced]
[گذشته: reinforced]
[گذشته کامل: reinforced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مستحکم کردن
استحکام بخشیدن
1.All buildings are now reinforced to withstand earthquakes.
1. اکنون تمام ساختمانها مستحکم شدهاند تا در برابر زلزله مقاوم باشند.
2
تقویت کردن
بیشتر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقویت کردن
1.His behaviour merely reinforced my dislike of him.
1. رفتار او تنها تنفر من از او را بیشتر کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
reindeer
reincarnation
reincarnate
rein in
rein
reinforced concrete
reinforcement
reinforcements
reinforcing
reinstate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان