Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افسار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rein
/reɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
افسار
لگام، عنان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسار
زمام
مهار
عنان
لگام
لجام
1.She pulled gently on the reins.
1. او به آرامی افسار (اسب) را کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
reimbursement
reimburse
reiki
reigning
reign of terror
rein in
reincarnate
reincarnation
reindeer
reinforce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان