Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پس دادن (پول)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reimburse
/ˌriɪmˈbɜrs/
فعل گذرا
[گذشته: reimbursed]
[گذشته: reimbursed]
[گذشته کامل: reimbursed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پس دادن (پول)
بازپرداخت کردن
مترادف و متضاد
repay
1.Your expenses will be reimbursed.
1. مخارج شما پس داده خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
reheat
rehabilitate
regurgitate
regularly
regular polyhedron
reindeer
reinforce
reiterate
reject
rejection
کلمات نزدیک
reiki
reigning
reign of terror
reign
reid
reimbursement
rein
rein in
reincarnate
reincarnation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان