Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وارونه
2 . ارتجاعی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
retrograde
/ɹˌɛtɹoʊɡɹˈeɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more retrograde]
[حالت عالی: most retrograde]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وارونه
معکوس
1.These satellites move in retrograde orbits.
1. این ماهوارهها در مدارهای وارونه حرکت میکنند.
2
ارتجاعی
عقبرونده، پسرونده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قهقرایی
disapproving
formal
1.The closure of the factory is considered as a retrograde step.
1. بستهشدن کارخانه یک قدم پسرونده [روبهعقب] محسوب میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
retrogradation
retroactive
retro
retriever
retrieve
retrospect
retrospective
retry
return
return a book to the library
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان