[صفت]

retrograde

/ɹˌɛtɹoʊɡɹˈeɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more retrograde] [حالت عالی: most retrograde]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وارونه معکوس

  • 1.These satellites move in retrograde orbits.
    1. این ماهواره‌ها در مدارهای وارونه حرکت می‌کنند.

2 ارتجاعی عقب‌رونده، پس‌رونده

معادل ها در دیکشنری فارسی: قهقرایی
disapproving formal
  • 1.The closure of the factory is considered as a retrograde step.
    1. بسته‌شدن کارخانه یک قدم پس‌رونده [روبه‌عقب] محسوب می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان