[فعل]

to revel

/ˈrɛvəl/
فعل گذرا
[گذشته: reveled] [گذشته: reveled] [گذشته کامل: reveled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لذت بردن (با سر و صدا) شادمانی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: لذت بردن
مترادف و متضاد enjoy
  • 1.Theodore reveled in his new status.
    1. "تئودور" از موقعیت جدیدش لذت برد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان