[فعل]

to rewire

/ˌriːˈwaɪər/
فعل گذرا
[گذشته: rewired] [گذشته: rewired] [گذشته کامل: rewired]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوباره سیم‌کشی کردن

  • 1.The house has been rewired.
    1. خانه دوباره سیم‌کشی شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان