Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قافیه داشتن
2 . قافیه
3 . شعر (قافیهدار)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rhyme
/raɪm/
فعل ناگذر
[گذشته: rhymed]
[گذشته: rhymed]
[گذشته کامل: rhymed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قافیه داشتن
1."Chair" rhymes with "bear".
1. واژه "chair" با "bear" قافیه دارد.
2.This poem doesn't rhyme.
2. این شعر قافیه ندارد.
[اسم]
rhyme
/raɪm/
قابل شمارش
2
قافیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وزن شعر
قافیه
1.Can you think of a rhyme for ‘beauty’?
1. آیا میتوانی برای واژه "زیبایی" قافیه پیدا کنی؟
3
شعر (قافیهدار)
شعر مقفی
children’s rhymes and stories
اشعار و داستانهای کودکان
تصاویر
کلمات نزدیک
rhubarb
rhotic
rhonda
rhombus
rhomboid
rhyming slang
rhythm
rhythm and blues
rhythmic
rhythmical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان