[اسم]

riding

/ˈraɪdɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اسب‌سواری سواری

معادل ها در دیکشنری فارسی: سواری
مترادف و متضاد horse riding horseback riding
  • 1.riding boots
    1. چکمه‌های اسب‌سواری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان