Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکاف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rift
/rɪft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکاف
ترک
مترادف و متضاد
opening
split
1.Efforts to heal the rift between the two countries have failed.
1. تلاش برای از بین بردن شکاف بین دو کشور با شکست مواجه شد.
2.The rift within the party deepened.
2. شکاف بین اعضای حزب عمیق تر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rifling
rifleman
rifle range
rifle
riffraff
rift valley
rig
rig up
rig veda
rigging
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان