[اسم]

rift

/rɪft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکاف ترک

مترادف و متضاد opening split
  • 1.Efforts to heal the rift between the two countries have failed.
    1. تلاش برای از بین بردن شکاف بین دو کشور با شکست مواجه شد.
  • 2.The rift within the party deepened.
    2. شکاف بین اعضای حزب عمیق تر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان