Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حلقه
2 . گروه
3 . صدای زنگ
4 . رینگ (بوکس)
5 . زنگ زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ring
/rɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حلقه
انگشتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انگشتر
حلقه
طوقه
a wedding/diamond ring
حلقه ازدواج/الماس
1. A wedding ring is a symbol of eternal love between a married couple.
1. حلقه عروسی نماد عشق جاودانه بین یک زوج متاهل است.
2. He bought her a diamond ring.
2. او برایش انگشتر الماس خرید.
2
گروه
دایره
مترادف و متضاد
circle
group
in a ring
دایرهوار
The children sat in a ring around the teacher.
بچهها به دور معلم دایرهوار نشستند.
a spy/drugs ring
گروه جاسوسی/مواد مخدر
Police say they have smashed a major drugs ring.
پلیس میگوید که یک گروه مواد مخدر اصلی را نابود کرده است.
3
صدای زنگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صدای زنگ
مترادف و متضاد
chime
ringing
1.Sophie lifted the phone before the second ring.
1. "سوفی" قبل از دومین صدای زنگ، تلفن را برداشت.
the ring of something
زنگ در چیزی
The ring of the doorbell woke him up.
صدای زنگ درب او را بیدار کرد.
4
رینگ (بوکس)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رینگ
مترادف و متضاد
arena
1.After numerous defeats in the ring the conquered finally became the conqueror.
1. بعد از شکستهای بیشمار در رینگ، شکستخورده در نهایت تبدیل به شکستدهنده شد.
a boxing ring
رینگ بوکس
A boxing ring is usually five to six meters square.
رینگ بوکس معمولا دایرهای پنج تا شش متری است.
[فعل]
to ring
/rɪŋ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: rang]
[گذشته: rang]
[گذشته کامل: rung]
صرف فعل
5
زنگ زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زنگ زدن
مترادف و متضاد
chime
clang
ring out
sound
1.I rang the doorbell.
1. زنگ در را زدم.
2.The phone's ringing.
2. تلفن زنگ میزند.
to ring somebody/something
به کسی/چیزی زنگ زدن
When is the best time to ring New York?
چه زمانی بهترین وقت برای زنگ زدن به نیویورک است؟
to ring somebody/something up
به کسی/چیزی زنگ زدن
I'll ring you up later.
من بعدا به تو زنگ میزنم.
to ring for a cab
به آژانس زنگ زدن
Could you ring for a cab?
میتوانی به آژانس زنگ بزنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
rind
rim
riley
rile
rigors
ring a bell
ring back
ring bearer
ring binder
ring finger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان