Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بازیکن غیرمجاز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ringer
/ˈrɪŋər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازیکن غیرمجاز
سوارکار غیرمجاز، اسب غیرمجاز
بازیکن، سوارکار یا اسبی که به طور غیر قانونی در یک مسابقه شرکت میکند. برای مثال، با اسم دروغین در مسابقه شرکت کردن.
تصاویر
کلمات نزدیک
ringback
ring-a-ring o’ roses
ring up
ring through
ring spanner
ringfence
ringing
ringleader
ringlet
ringmaster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان