Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پول زیادی گرفتن
2 . پاره کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rip off
/rɪp ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: ripped off]
[گذشته: ripped off]
[گذشته کامل: ripped off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پول زیادی گرفتن
پول چاپیدن
informal
to rip somebody off
از کسی زیادی پول گرفتن/کسی را چپاندن
1. Local cab drivers tend to rip the tourists off.
1. راننده تاکسیهای محلی عادت دارند گردشگرها را بچاپند.
2. The agency really ripped us off.
2. (آن) آژانس واقعاً زیادی از ما پول گرفت.
2
پاره کردن
ریزریز کردن
1.She ripped off the photo.
1. او عکس را پاره کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rip
riotous
rinse
ringway
ringtail
rip off
riparia riparia
ripe
ripen
ripened
کلمات نزدیک
rip into
rip away
rip
riotous
rioting
rip out
rip tide
rip-off
ripe
ripen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان