Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اسکیت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
roller skating
/ˈroʊlər skeɪtɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اسکیت
مترادف و متضاد
skating
1.When we were kids, we used to go roller skating every weekend.
1. وقتی بچه بودیم، همیشه هر آخر هفته به اسکیت میرفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
roller skate
roller coaster
roller
rolled oats
roll up
roller towel
rollerblade
rollerblading
rolling
rolling pin
کلمات نزدیک
roller skate
roller coaster of emotions
roller coaster
roller
rolled-up
rollerball pen
rollerblade
rollerblader
rollerblades
rollerblading
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان