They were in the next room and we could hear every word they said.
آنها در اتاق بغلی بودند و ما میتوانستیم تکتک حرفهایی را که میزدند، بشنویم.
a double/single room
اتاق دونفره/تکنفره
I'd like a single room, please.
یک اتاق تکنفره میخواهم، لطفا.
کاربرد اسم room به معنای اتاق
اسم room در مفهوم "اتاق" بیانگر بخشی از یک ساختمان است که دیوار، کف و سقف جداگانه و مخصوص به خود را دارد و معمولا برای هدف خاصی ساخته میشود (اتاق پذیرایی، اتاق خواب و ...). مثال:
".My room is in green" (اتاق من به رنگ سبز است.)
".We're in meeting room one" (ما در اتاق جلسه (شماره) یک هستیم.)
2.
Rick took the books off the table to make enough room for the television.
2.
"ریک" کتابها را از روی میز برداشت تا فضای کافی برای تلویزیون ایجاد کند.
to take up room
فضا گرفتن [اشغال کردن]
That sofa would take up too much room in the apartment.
آن کاناپه فضای زیادی را در آپارتمان خواهد گرفت.
to make room
جا باز کردن
How can we make room for all the furniture?
چطور میتوانیم برای همه این اسباب و اثاثیه جا باز کنیم؟
room to do something
جا برای انجام کاری
Make sure you have plenty of room to sit comfortably.
مطمئن شوید جای کافی برای راحت نشستن داشته باشید.
plenty of room
جای کافی
Yes, there's plenty of room.
بله، جای کافی وجود دارد.
کاربرد اسم room به معنای فضا و جا
اسم room در مفهوم "فضا" و "جا" به معنای فضا و محیطی آزاد و خالی است که از آن به منظور انجام کاری به خصوص میتوان استفاده کرد. مثال:
"?Is there enough room for me in the car" (جای کافی برای من در اتومبیل وجود دارد؟)
".That sofa would take up too much room in the apartment" (آن کاناپه فضای زیادی را در آپارتمان خواهد گرفت.)
3
فضا (برای پیشرفت)
جا
مترادف و متضاد
capacity
scope
room for something
جا برای چیزی
1.
He had to be certain. There could be no room for doubt.
1.
او باید مطمئن میشد. نباید جا برای شک باقی میماند.
2.
There's always room for improvement.
2.
همیشه جا برای پیشرفت هست.
کاربرد اسم room به معنای فضا و جا
اسم room در مفهوم "فضا" و "جا" مفهوم مجازی دارد و برای بیان عباراتی نظیر «جا برای پیشرفت» استفاده میشود.
4
محل اقامت
اتاق (هتل و ...)، مسکن (موقت)
1.Guests are requested to vacate their rooms by 11 a.m.
1.
از میهمانان تقاضا میشود که اتاقهایشان را تا ساعت یازده تخلیه کنند.
2.We rented a room while looking for a house to buy.
2.
در زمانی که به دنبال خانهای برای خرید میگشتیم، یک مسکن (موقت) اجاره کردیم.