Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ریشهکرده
2 . قوی و مستحکم
3 . در جای خود خشکشده (از ترس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
rooted
/ˈrutəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rooted]
[حالت عالی: most rooted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ریشهکرده
ریشهدار
1.His problems are deeply rooted in his childhood experiences.
1. مشکلات او عمیقاً ریشه در تجربههای کودکیاش دارد.
2
قوی و مستحکم
3
در جای خود خشکشده (از ترس)
مبهوت، میخکوب
تصاویر
کلمات نزدیک
root vegetable
root up
root to
root crops
root cause
rope
rope ladder
ropy
rory
rosa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان