[صفت]

rooted

/ˈrutəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rooted] [حالت عالی: most rooted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ریشه‌کرده ریشه‌دار

  • 1.His problems are deeply rooted in his childhood experiences.
    1. مشکلات او عمیقاً ریشه در تجربه‌های کودکی‌اش دارد.

2 قوی و مستحکم

3 در جای خود خشک‌شده (از ترس) مبهوت، میخکوب

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان