Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گلگون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
rosy
/ˈroʊzi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: rosier]
[حالت عالی: rosiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گلگون
گلی، قرمز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گلگون
1.She had rosy cheeks.
1. او گونههای گلگون داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rostrum
rosiness
rosette
roseola
rosemary
rosy-cheeked
rot
rotary
rotate
rotating shaft
کلمات نزدیک
rostrum
roster
ross
rosie
rosh hashana
rosé
rot
rota
rotary
rotary club
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان