[جمله]

rub salt in the wound

/rʌb sɔlt ɪn ðə wund/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به زخم نمک پاشیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: به زخم نمک پاشیدن
  • 1.Jim is feeling miserable about losing his job, and Fred is rubbing salt into the wound by saying how good his replacement is.
    1. "جیم" بابت از دست دادن شغلش خیلی احساس بیچارگی می کند و "فرد" هم با گفتن این که جانشینش چقدر کارش خوب است نمک به زخم او می پاشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان