[فعل]

to rumble

/ˈrʌmbl/
فعل ناگذر
[گذشته: rumbled] [گذشته: rumbled] [گذشته کامل: rumbled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غاروغور کردن (شکم)

  • 1.I'm so hungry my stomach's rumbling.
    1. آنقدر گرسنه هستم که شکم غاروغور می‌کند.
[اسم]

rumble

/ˈrʌmbl/
قابل شمارش

2 (صدای) غرش

a rumble of thunder
صدای غرش رعد
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان