Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چاپ کردن
2 . فرار کردن
3 . بهآسانی و بهسرعت نوشتن (چیزی که معمولاً نوشتنش دشوار است)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to run off
/rʌn ˈɔf/
فعل گذرا
[گذشته: ran off]
[گذشته: ran off]
[گذشته کامل: run off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چاپ کردن
تکثیر کردن
to run something off
از چیزی چاپ کردن/تکثیر کردن
1. Could you run off twenty copies of the agenda?
1. میتوانی بیست تا از صورتجلسه چاپ کنی؟
2. Please run off a couple more flyers.
2. لطفاً چند تا دیگر از این آگهیها تکثیر کن.
2
فرار کردن
1.My wife has run off with another man.
1. زنم با یک مرد دیگر فرار کردهاست.
2.You can't run off now, just when I need you!
2. نمیتوانی الان فرار کنی، درست وقتی من به تو نیاز دارم!
3
بهآسانی و بهسرعت نوشتن (چیزی که معمولاً نوشتنش دشوار است)
1.She can run off a 1000-word essay in an hour! It takes me all day.
1. او میتواند یک ساعته یک مقاله 1000 واژهای بنویسد! برای من یک روز طول میکشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
run into
run for
run down
run by
run away
run on
run out
run over
run roughshod over
run through
کلمات نزدیک
run into
run in the family
run for
run errands
run down
run off at the mouth
run off with
run on
run out
run out of time
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان