[فعل]

to run off

/rʌn ˈɔf/
فعل گذرا
[گذشته: ran off] [گذشته: ran off] [گذشته کامل: run off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چاپ کردن تکثیر کردن

to run something off
از چیزی چاپ کردن/تکثیر کردن
  • 1. Could you run off twenty copies of the agenda?
    1. می‌توانی بیست تا از صورت‌جلسه چاپ کنی؟
  • 2. Please run off a couple more flyers.
    2. لطفاً چند تا دیگر از این آگهی‌ها تکثیر کن.

2 فرار کردن

  • 1.My wife has run off with another man.
    1. زنم با یک مرد دیگر فرار کرده‌است.
  • 2.You can't run off now, just when I need you!
    2. نمی‌توانی الان فرار کنی، درست وقتی من به تو نیاز دارم!

3 به‌آسانی و به‌سرعت نوشتن (چیزی که معمولاً نوشتنش دشوار است)

  • 1.She can run off a 1000-word essay in an hour! It takes me all day.
    1. او می‌تواند یک ساعته یک مقاله 1000 واژه‌ای بنویسد! برای من یک روز طول می‌کشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان