[فعل]

to run off with

/rʌn ˈɔf wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: ran off with] [گذشته: ran off with] [گذشته کامل: run off with]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با کسی فرار کردن

  • 1.My wife has run off with another man.
    1. زنم با یک مرد دیگر فرار کرده‌است.

2 دزدیدن و فرار کردن

  • 1.He ran off with $10,000 of the company's money.
    1. او 10،000 دلار پول شرکت را دزدید و فرار کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان