Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چیزی را تمام کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
run short of something
/rʌn ʃɔrt ʌv ˈsʌmθɪŋ/
1
چیزی را تمام کردن
چیزی را کم آوردن
1.They ran short of gasoline at the gas station and had to close early.
1. آنها در پمپ بنزین، بنزین کم آوردند و مجبور شدند زود ببندند.
تصاویر
کلمات نزدیک
run scans for viruses and spyware
run over
run out of time
run out
run on
run some tests
run through
run to
run up
run up against
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان