Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آب لولهکشی
2 . آب روان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
running water
/ˈrʌnɪŋ ˈwɔtər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آب لولهکشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آب شیر
آب لولهکشی
آب لوله
مترادف و متضاد
tap water
1.The summer homes on the island have no running water.
1. خانههای ویلایی در جزیره آب لولهکشی ندارند.
2
آب روان
آب جاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آب روان
آب جاری
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
memory stick
buddha's hand
blood orange
comice
concorde pear
pearl onion
get undressed
tail fat
sugar lump
sugar cube
کلمات نزدیک
running total
running time
running repairs
running race
running order
runny
runny nose
runs
runt
runway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان