Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روستایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
rural
/ˈrʊrəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rural]
[حالت عالی: most rural]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روستایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دهاتی
دهقانی
روستایی
مترادف و متضاد
bucolic
country
rustic
urban
1.Rural areas are not densely populated.
1. مناطق روستایی جمعیت انبوهی ندارند.
2.The rural life is much more peaceful than the city one.
2. زندگی روستایی باصفاتر از زندگی شهری است.
3.Tomatoes are less expensive at the rural farm stand.
3. گوجهفرنگی در دکههای (فروش) مزارع روستایی ارزانتر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rupture
rupee
runway
runt
runs
ruse
rush
rush hour
rush into
rush job
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان