Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . محافظت
2 . محافظت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
safeguard
/ˈseɪfˌgɑrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محافظت
حفاظت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حفاظت
نگهداری
[فعل]
to safeguard
/ˈseɪfˌgɑrd/
فعل گذرا
[گذشته: safeguarded]
[گذشته: safeguarded]
[گذشته کامل: safeguarded]
صرف فعل
2
محافظت کردن
حفاظت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حفاظت کردن
حفظ کردن
1.The contract will safeguard about 1000 jobs.
1. آن قرارداد، از حدودا 1000 کار حفاظت میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
safe to say
safe sex
safe seat
safe pair of hands
safe mode
safely
safety
safety belt
safety curtain
safety demonstration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان