[اسم]

safeguard

/ˈseɪfˌgɑrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محافظت حفاظت

معادل ها در دیکشنری فارسی: حفاظت نگهداری
[فعل]

to safeguard

/ˈseɪfˌgɑrd/
فعل گذرا
[گذشته: safeguarded] [گذشته: safeguarded] [گذشته کامل: safeguarded]

2 محافظت کردن حفاظت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: حفاظت کردن حفظ کردن
  • 1.The contract will safeguard about 1000 jobs.
    1. آن قرارداد، از حدودا 1000 کار حفاظت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان