Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ایمنی
2 . دفاع آخر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
safety
/ˈseɪf.ti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ایمنی
امنیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اطمینان
امان
امنیت
ایمنی
مصونیت
1.Police are concerned for the safety of the five-year-old.
1. پلیس نگران امنیت آن کودک پنج ساله است.
safety measures
اقدامات ایمنی
2
دفاع آخر
تصاویر
کلمات نزدیک
safely
safeguard
safe to say
safe sex
safe seat
safety belt
safety curtain
safety demonstration
safety glass
safety glasses
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان