[اسم]

safety

/ˈseɪf.ti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ایمنی امنیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اطمینان امان امنیت ایمنی مصونیت
  • 1.Police are concerned for the safety of the five-year-old.
    1. پلیس نگران امنیت آن کودک پنج ساله است.
safety measures
اقدامات ایمنی

2 دفاع آخر

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان