[اسم]

sake

/ˈsɑːki/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساکی (نوشیدنی الکلی ژاپنی) شراب برنج

مترادف و متضاد saki
  • 1.Sake is often served hot.
    1. ساکی اغلب داغ سرو می‌شود.

2 خاطر دلیل، علت

معادل ها در دیکشنری فارسی: خاطر
for the sake of somebody/something
به خاطر کسی/چیزی
  • The couple stayed together for the sake of their child.
    آن زوج به خاطر بچه‌شان با هم ماندند [از هم جدا نشدند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان