[اسم]

salesman

/ˈseɪlz.mən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فروشنده مرد

معادل ها در دیکشنری فارسی: فروشنده
  • 1.I asked the salesman for advice.
    1. نظر فروشنده مرد را پرسیدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان