[اسم]

salute

/səˈluːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 احترام نظامی سلام نظامی

معادل ها در دیکشنری فارسی: احترام نظامی
  • 1.The soldier gave a salute.
    1. سرباز احترام نظامی گذاشت.
[فعل]

to salute

/səˈluːt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: saluted] [گذشته: saluted] [گذشته کامل: saluted]

2 احترام نظامی گذاشتن سلام نظامی دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: احترام گذاشتن
  • 1.The soldier saluted as the general walked past.
    1. سرباز احترام نظامی گذاشت وقتی فرمانده از کنارش رد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان