[فعل]

to salvage

/ˈsælvɪdʒ/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نجات دادن (کشتی یا محموله آن) حفظ کردن، محافظت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رهانیدن
[اسم]

salvage

/ˈsælvɪdʒ/
غیرقابل شمارش

2 محموله بازیابی‌شده

an exhibition of the salvage from the wrecked ship
نمایشگاهی از محموله بازیابی‌شده از کشتی غرق‌شده

3 نجات

معادل ها در دیکشنری فارسی: نجات
مترادف و متضاد rescue
the salvage of the wrecked tanker
نجات تانکر غرق‌شده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان