[اسم]

sanity

/ˈsænəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عقلانیت سلامت عقلی، عاقلی

مترادف و متضاد insanity
  • 1.His behavior was so strange that made me doubt his sanity.
    1. رفتار او به‌قدری عجیب بود که من را وادار کرد به سلامت عقلی‌اش شک کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان