[اسم]

satellite

/ˈsæ.t̬əlˌɑɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماهواره

معادل ها در دیکشنری فارسی: ماهواره
مترادف و متضاد artificial satellite space capsule space station
satellite television
تلویزیون ماهواره‌ای
weather satellite
ماهواره آب و هوا

2 قمر (در منظومه شمسی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: قمر اقماری
مترادف و متضاد moon secondary planet
  • 1.Our moon is one of the largest satellites in the solar system.
    1. ماه ما یکی از بزرگ‌ترین قمرهای منظومه شمسی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان