Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اثر زخم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scab
/skæb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اثر زخم
جای زخم
1.Chase had black eyes and old injuries that were healing with scabs.
1. "چیس" زیر چشم هایش سیاه بود و زخم های قدیمی داشتند با به جا گذاشتن اثر خوب می شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
saying
say-so
say under one's breath
say prayers
say a mouthful
scabbard
scabies
scaffold
scaffolding
scalar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان