Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . داربست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scaffolding
/ˈskæfəldɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داربست
داربست بندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داربست
1.Scaffolding has been erected around the tower and repair work will start next week.
1. داربست اطراف برج برپا شده است و کار تعمیر هفته آینده شروع خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scaffold
scad
sayonara
say
saxophonist
scald
scalded milk
scale
scale up
scalene triangle
کلمات نزدیک
scaffold
scabies
scabbard
scab
saying
scalar
scald
scalding
scale
scales
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان