[اسم]

scaffolding

/ˈskæfəldɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 داربست داربست بندی

معادل ها در دیکشنری فارسی: داربست
  • 1.Scaffolding has been erected around the tower and repair work will start next week.
    1. داربست اطراف برج برپا شده است و کار تعمیر هفته آینده شروع خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان