[اسم]

scale

/skeɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فلس

معادل ها در دیکشنری فارسی: پولک فلس
  • 1.beautiful scales covered the wings of butterflies.
    1. فلس‌های زیبایی بال پروانه‌ها را پوشش می‌داد.
  • 2.The beast was a dragon, with great purple and green scales.
    2. هیولا اژدهایی بود با فلس‌های بزرگ بنفش و سبز.

2 مقیاس میزان، معیار

معادل ها در دیکشنری فارسی: اِشِل مقیاس
  • 1.If the drought continues, deaths will occur on a massive scale.
    1. اگر خشک‌سالی ادامه یابد، مرگ به میزان زیادی اتفاق خواهد افتاد.
  • 2.This map is in large scale.
    2. این نقشه در مقیاس بزرگ است.
a massive scale of water
میزان بسیار زیادی از آب
  • There was a massive scale of water.
    میزان بسیار زیادی از آب وجود داشت.
Fahrenheit scale
مقیاس فارنهایت
  • In America, temperature is measured on the Fahrenheit scale.
    در آمریکا، دما با مقیاس فارنهایت اندازه‌گیری می‌شود.

3 ترازو

معادل ها در دیکشنری فارسی: ترازو
a kitchen/bathroom scales
ترازوی آشپزخانه/دستشویی
  • 1. Greg stood on the bathroom scale and looked in the mirror.
    1. "گرگ" روی ترازوی دستشویی ایستاد و به آینه نگاه کرد.
  • 2. She needs an electronic kitchen scale.
    2. او به یک ترازوی الکترونیک نیاز دارد.

4 گام (موسیقی) توالی نت‌های موسیقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: گام
  • 1.She needs to practice scales on the piano.
    1. او نیاز دارد که گام‌ها را روی پیانو تمرین کند.
the scale of C major
گام سی ماژور
  • This piece is in the scale of C major.
    این قطعه در گام سی ماژور است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان