[اسم]

scalpel

/ˈskælpəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تیغ جراحی اسکالپل

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیشتر
  • 1.The surgeon made the first incision with a wide-bladed scalpel.
    1. جراح اولین برش را با تیغ جراحی پهن ایجاد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان