Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دانشمند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scientist
/ˈsɑɪ.ən.tɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دانشمند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دانشمند
اهل علم
مترادف و متضاد
researcher
technologist
1.Scientists are working to create a vaccine for the disease.
1. دانشمندان در حال کار برای تولید یک واکسن برای آن بیماری هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
scientifically
scientific
science park
science fiction movie
science fiction
scientologist
scientology
scintilla
scintillating
scion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان