Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فرزند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scion
/ˈsaɪən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرزند
ترکه
مترادف و متضاد
child
descendant
1.He's the scion of a very wealthy family.
1. او فرزند یک خانواده بسیار ثروتمند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
scintillating
scintilla
scientology
scientologist
scientist
scissor
scissors
sclera
sclerosis
scoff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان