Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قیچی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scissors
/ˈsɪz.ərz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قیچی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقراض
قیچی
1.Could you pass me the scissors, please?
1. میتوانی آن قیچی را به من بدهی، لطفاً؟
a pair of scissors
یک عدد قیچی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scientist
scientific discipline
scientific
science laboratory
science lab
scoffingly
scold
scollop
scolopax
scone
کلمات نزدیک
scissor
scion
scintillating
scintilla
scientology
sclera
sclerosis
scoff
scold
scone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان