[اسم]

scissors

/ˈsɪz.ərz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قیچی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مقراض قیچی
  • 1.Could you pass me the scissors, please?
    1. می‌توانی آن قیچی را به من بدهی، لطفاً؟
a pair of scissors
یک عدد قیچی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان