Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سدان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sedan
/səˈdæn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سدان
اتومبیل سواری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتومبیل سواری
1.We need a full-size sedan.
1. ما به یک سدان بزرگ نیاز داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
security service
security guard
security council
security check
security alarm
sedate
sedately
sedation
sedative
sedentary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان