[اسم]

seizure

/ˈsiːʒər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مصادره تصرف

معادل ها در دیکشنری فارسی: تصرف توقیف ضبط قبض
  • 1.The court ordered the seizure of his assets.
    1. دادگاه دستور دارایی اموال او را داد.

2 حمله ناگهانی (بیماری)

معادل ها در دیکشنری فارسی: تشنج حمله
an epileptic seizure
حمله ناگهانی صرع
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان