Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (سریع و محکم) گرفتن
2 . توقیف کردن
3 . بهتصرف درآوردن
4 . استفاده کردن (از فرصت و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to seize
/siːz/
فعل گذرا
[گذشته: seized]
[گذشته: seized]
[گذشته کامل: seized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(سریع و محکم) گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ربودن
گرفتن
مترادف و متضاد
grab
1.I seized his arm and made him turn to look at me.
1. من بازویش را محکم گرفتم و کاری کردم برگردد و من را نگاه کند.
2
توقیف کردن
مصادره کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازداشت کردن
توقیف کردن
جلب کردن
ضبط کردن
متصرف شدن
قبضه کردن
مترادف و متضاد
confiscate
1.The police siezed 50 pounds of illegal drugs.
1. پلیس 50 پوند موادمخدر غیرقانونی را توقیف کرد.
3
بهتصرف درآوردن
1.Terrorists have seized the airport and railroad terminals.
1. تروریستها فرودگاه و پایانههای راهآهن را بهتصرف درآوردهاند.
4
استفاده کردن (از فرصت و...)
1.Skillful leaders seize the opportunity to change things for the better.
1. رهبران ماهر از فرصت استفاده میکنند تا اوضاع را بهتر کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
seismology
seismography
seismograph
seismic shock
seismic
seize on
seize up
seized
seizure
seldom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان