Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لرزه ای
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
seismic
/ˈsaɪzmɪk/
غیرقابل مقایسه
1
لرزه ای
زلزله ای، [وابسته به زمین لرزه]
مترادف و متضاد
earthshaking
1.seismic activity
1. فعالیت زلزله ای
2.seismic data
2. داده های لرزه ای
3.The study of seismic waves
3. مطالعه موج های لرزه ای
تصاویر
کلمات نزدیک
segregationist
segregation
segregated
segregate
segment
seismic shock
seismograph
seismography
seismology
seize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان