[اسم]

segment

/ˈseɡmənt/
قابل شمارش

1 بخش قسمت، تکه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخش
  • 1.I divided the sheet of paper into three segments.
    1. من برگه کاغذ را به سه بخش تقسیم کردم.

2 قاچ

an orange segment
یک قاچ پرتقال

3 قطعه دایره (هندسه) پاره (خط)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان