Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خود
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
self
/self/
قابل شمارش
[جمع: selves]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خود
ذات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطن
خود
خویشتن
ذات
نفس
ضمیر
1.his true self
1. ذات حقیقی او
2.Now I’m feeling better, and I’m back to my old self again.
2. اکنون حالم بهتر است، و من دوباره به خود قبلیام برگشته ام.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
seles
selenology
selenolatry
selenium cell
selenipedium
self acceptance
self-abasement
self-abnegating
self-abnegation
self-absorbed
کلمات نزدیک
selenium
selector
selective
selection board
selection
self-absorbed
self-actualization
self-addressed envelope
self-adhesive
self-adhesive paper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان