[صفت]

self-assured

/sɛlf-əˈʃʊrd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more self-assured] [حالت عالی: most self-assured]

1 ازخودمطمئن بااعتمادبه‌نفس

معادل ها در دیکشنری فارسی: متین
مترادف و متضاد confident
  • 1.He grew more self-assured as he got older.
    1. او هرچه بزرگ‌تر شد، ازخودمطمئن‌تر شد.
  • 2.She looks very self-assured.
    2. او خیلی بااعتمادبه‌نفس به‌نظر می‌رسد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان